جدول جو
جدول جو

معنی ابونصر مصعب - جستجوی لغت در جدول جو

ابونصر مصعب
(مُ عَ)
ابن جابر، مکنی به ابونصر. تابعی است. (یادداشت مؤلف). تابعی یکی از عناوین پرافتخار در تاریخ صدر اسلام است. کسی که پیامبر اسلام (ص) را ندید اما صحابه ای را دیدار و از او تبعیت کرد، تابعی نام دارد. این افراد در میان مسلمانان به دلیل نزدیکی به منبع اول و دوم دین، جایگاه والایی دارند. علمای حدیث برای طبقه بندی سندهای حدیثی، به تابعین توجه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
نام او ابونصر خصیب بن عبدالحمید بن ضحاک. جرجانی الاصل و صاحب مصر، اصلش از مذار بود. این شخص پدر ابوالعباس احمد بن نصر الخطیب وزیر منتصر عباسی است که بسال 248 هجری قمری بجزیره کرت تبعید شد و جد احمد بن اسماعیل بن احمد خصیب است که کاتب عبیدالله بن عبدالله بن طاهر و مردی بلیغ و ادیب و شاعر بود. خصیب از طرف هارون الرشید عامل مصر گشت. ابوالعباس وی را مدح گفته است. سعدی در گلستان حکایتی درباره او دارد و ابن بطوطه نیز در سفرنامۀ خود نظیر آن حکایتی دارد، ولی هیچیک از این دو حکایت مقرون بصحت نیست. جهشیاری در ’الوزراء والکتاب’ و صاحب تجارب السلف نیز مطالبی درباره او ذکر کرده اند. (از تعلیقات دیوان منوچهری دامغانی چ دبیرسیاقی چ 2 ص 310)
لغت نامه دهخدا
محب ّ. یکی از مشایخ عرفان و از زهاد و ارباب مروّت معاصربا ابی العباس بن مسروق.
لغت نامه دهخدا